God of War2 همان خدای جنگ ۲ سوم شخص مفرد ,اکشن ,ماجراجویی سبک این بازی است.این بازی ویدویی که در شرکت سونی کامپیوتر ساخته شده است توسط فردی به نام سانتا مونیکا ساخته شده است.این بازی دراوایل مارس سال ۲۰۰۷ منتشر شد و قسمت دوم God of War است که داستان به این ترتیب است :کریتوس پس از کشتن آرس تبدیل به خدای جنگ شد.ودیگر خدایان چون او یک انسان بوده و سپس تبدیل به یک خدا شده است او را مانند آرس نزد خود نگه نمی دارند و دلیل دیگری که کریتوس را نزد خود نگه نمی داشتند حس قدرت طلبی کریتوس بود و خدایان از این امر در هراس بودند چون او در گذشته توانسته یکی از قوی ترین خدایان را بکشد و از همین می ترسیدند که آن ها رانیز مانند آرس از بین ببرد پس به همین دلیل با او رابطه ی چندان خوبی نداشتند.افکار کریتوس را خدایان نیز نتوانستد از بین ببرند برای همین کریتوس را مشغول ذهن خود کردند .خدایان برای از بین بردن کریتوس این نقشه را کشیدند که کریتوس با رهبری مجدد اسپارتا روستایی که اکنون به شهری بزرگ تبدیل شده بود را به تسخیر دیگر شهر های یونان در بیاورد.خدایان نیز بسیار شادمان بودند که می توانند به همان روشی که آرس را از بین بردند کریتوس را نیز از بین ببرند با این تفاوت که آرس یک خدای کاملا خدا و ذاتش نیز خدا بود ولی کریتوس یک انسان بوده است و قوانین اجازه نمی دادند یک خدا را خدای دیگر بکشد.کریتوس در این حمله فقط نقش خدا را داشت و ذاتا یک خدا نبود به همین دلیل زئوس وارد عمل شد تا کریتوس را از بین ببرد.پس از حمله ی کریتوس به شهر Rhodes حمله کرد و تصمیم گرفت تا نقشه ی خود را عملی سازد اما کرینوس نسبت به زمانی که آرس را از بین برده بود بسیار قدرتمندتر شده بود و دیگر یک انسان فانی نبود و حتی زئوس از مبارزه با او بیم داشت بنابر این زئوس تصمیم گرفت با کلک زدن به کریتوس او را بکشد.زئوس می دانست که کریتوس تمام جنگ ها را در قصر خود زیر نظر دارد پس تصمیم گرفت تا کریتوس را به طور مستقیم وارد جنگ کند. برای این کار ابتدا مجسمه ی colossus تار و می شود و شروع به حرکت و کشتن یاران کریتوس دارد پس کریتوس خود وارد عمل می شود اما آتنا از این کا او جلوگیری می کند ولی یکدندگی کریتوس وغرورش باعث رفتن او به میدان نبرد می شود.زئوس خود را تبدیل به عقاب کرد و اثر جعبه ی پاندورا را از روی کریتوس خنثی کرد و کریتوس تبدیل به همان انسان قبلی شد.کریتوس به شدت از دست آتنا عصبانی شد زیرا فکر می کرد که خنثی کردن این تلسم کار اوست ولی بی خبر بود که زئوس پشت این قضیه دست دارد و قصد جان اورا کرده است.با این حال که کریتوس به حالت اول خود برگشته ولی باز نیز قدرت خدایی خود را دارد ومانند گذشته فنا ناپذیر است و هر آنچه که مانع کارش باشد از پای در می آورد.زئوس برای کلک زدن به کریتوس شمشیر Blade of Olympus را برای کریتوس فرستاد و به کریتوس گفت : برای از بین بردن مجسمه قدرت خودایی خود را در این شمشیر قرار دهد.کریتوس حتی روحش از این نقشه ها خبردار نبود.کریتوس به حرف زئوس گوش داد و تمام قدرت خدایی خود را درون شمشیر الیمپوس قرارداد.کریتوس سه پایه ی قدرت اصلی مجسمه را از میان برداشت و غرورش به جای اینکه بگذارد منفجر شدن مجسمه را نگاه کند چیزی نگفت و با فریاد بلند گفت میبینید خدایان الیمپوس سپس از بدشانسی او مجسمه روی سر کریتوس افتاد و کریتوس مانند یک انسان مرده شد و تمام انرژی خود را از دست داد پس از آن که کریتوس شمشیر را رها کرد زئوس بلافصله از شکل عقاب به شکل خود در آمد و شمشیر را برداشت و تا آخر در شکم کریتوس فرو کرد و کریتوس در آخرین لحظات نیز شروع به تحقیر وی کرد و زئوس به گفت که در آخرین لحظات زندگیت باز هم مرا تحقیر می کنی سپس زئوس به گفت که یا به من خدمت می کنی یا با شمشیر قلبت را می شکافم کریتوس گفت من به هیچ کس خدمت نمی کنم سپس با یک حرکت شمشیر تمام یاران کریتوس و دشمنان کریتوس را از بین برد و در آخرین لحظه کریتوس فریاد زد که زئوس تو تقاس خواهی داد و سپس جان سپرد.و هیدس برای گرفتن غنیمت خود دستانش را به روی زمین آورد و سپس کریتوس را به اعماق جهنم برد ولی این بار گایا که یک تایتان به نام مادر زمین بود او را نجات داد و به کریتوس داستان تایتان ها رو که چگونه زئوس اسیر کرد گفت و هم چنان به او گفت که چگونه باید زئوس را پیدا کند.او می بایست به جزیره ی خلقت میرفت و پس از پیدایش خواهران تقدیر از آن ها می خواست که کریتوس را به زمانی که زئوس او را کشت برگردانند.کریتوس باید خواهران تقدیر را پیدا می کرد و در غیر این صورت راهی برای نبرد با زئوس نداشت.کریتوس از دنیای مردگان بیرون می آید سپس به سرلشکر سپاه خود می گوید ارتش بسیار بزرگی را فرا بدار جنگ بزرگی در پیش است.و سوار بر اسب افسانه ای پرنده ی یونان به نام پگاسوس اما در میان راه اسب او با پرندگانی درگیر شد که سربازان زئوس آن ها را کنترل می کردند و کریتوس پی از جنگ با آن ها از جا منهدم می شود و اسب او در یک جای سخت در زیر انگشتان یک تایتان به نام Typhon ما افتد و کریتوس از چنگ آن فرار می کند و به دنبال راهی برای آزاد کردن اسب می گردد. وقتی بیرون می رود با کولاک شدیدی مواجعه می شود و یک چیز عجیب می بیند وی می بیند که پرتمئوس یکی از خدایان سابق در بدنی لخت در آن کولا شدید بازنجیر بسته شده است پرنده ی گوشت خواری آنرا می کشد سپس او دوباره زنده می شود.کریتوس به از او دلیل این امر را می پرسد ودر پاسخ می شنود که او آتش الیمپوس را در اختیار انسان ها قرار گذاشته است و زئوس آنرا خیانت به حساب آورده است واینگونه آن را نفرین کرده است و در پایان از کریتوس می خواهد که او را بکشد تا از این غذاب راحت شود.اما کریتوس برای کشتن او سلاحی نداشت برای همین به غار رفت و کمانی که درون چشمان Typhon بود را بیرون آورد سپس با به همام جا بر می گردد و پروتمئوس را با کمان درون آتشی که زیر او بوده است می اندازد.و خاکستر وی قدرتی بی نهایت به کریتوس می دهد.کریتوس پگاسوس را آزد می کند و بر فراز جزیره ی خلقت پرواز می کند و به جزیره ی خلقت وارد و با تسئوس برخورد می کنید و مجبور به کشتن او نیز می شود .سپس کرنوس به کریتوس از قدرت خود که در جایی آن را مخفی کرده بود می بخشد در ادامه کریتوس با Euryale خواهر medosa بخورد می کند که در خدای جنگ ۱ جان او را گرفت برخورد می کنید و می خواهد کریتوس را بکشد اما کریتوس او را از میان بر می دارد.کریتوس در ادامه ی بازی با فردی برخورد می کند که بسیار توجه وی را جلب می کند پادشاه بربر ها که خواهران تقدیر به او یک فرصت دیگر داده بودند تا با کریتوس جنگ کند کریتوس او را نیز می کشد و سلاح چکش آن را نیز با خود بر می دارد. همانطور که کریتوس داشت به دنبال خواهران تقدیر می گشت با مردی دیوانه برخورد کرد که مرد دیوانه بال هایی داشت و به کریتوس گفت خواهران یک وقت ملاقات دارند و برای من است تو نمی توانی خواهران را ببینی و کریتوس را به اعماق جهنم پرتاب کرد و کریتوس اورا نیز با خود به پایین کشاند و بالهایش را کند بروی بازوان خود وصل کرد.وقتی به اعماق دوزخ رسید با یکی از قوی ترین تایتان ها به نام اطلس برخورد کرد.اطلس را زئوس محکوم کرده بود که آسمان ها و زمین را به دوش بکشد.او به اطلس گفت که می خواهد با خواهران تقدیر ملاقات کند و در زمان گذشته تایتان ها را آزاد و سپس زئوس را از بین ببرد و اطلس یک قدرت جادوئی که سنگ های بزرگی پرتاب می کرد به کریتوس بخشید که آخرین قدرت اطلس بود و او را بر سر راه خواهران تقدیر فرستاد.کریتوس در ادامه وارد یک تاریکی شد و دید فردی می خواهد او را بکشید وی را گشت و فهمید یک سرباز اسپاتا بوده است و سرباز در آخرین لحظات عمرش به او گفت که زئوس شهر اسپارتا را نابود کرد و سرباز جان سپرد.کریتوس در ادامه ی راهش با هشت پای افسانه ای یونان برخورد کرد و کرکن (هشت پا) یکی از پا های خود را به دور کریتوس پیچید و طوری بدن کریتوس را فشار داد و او یاد همسرش افتاد که او را کشته بود و در خیالش هسرش به او قدرتی جدید داد و به او گفت تو باید جلوی زئوس را بگیری و یکهو در خیالش ناپدید شد کریتوس هشت پا را کشت و راه معبد خواهران را باز کرد.زئوس Lkhesis را پیدا می کند و می گوید من باید به زمان جنگ تایتان ها و نابودی من توسط زئوس برسم اما خواهران مقاومت میکنند و او با مبارزه با آن ها می پردازد اما در ادامه Atropos آن را به زمان حنگ آن با آرس می برد و می گوید که اگر من شمشیر با نابود کنم تو نیز نابود خواهی شد.سرانجان کریتوس با مشکلات فراوان خواهران تقدیر را نیز می کشد و یکی از خواهران تقدیر به نام vlotho باقی می ماند که نخ ها را او می کشد پس از کشتن او کریتوس نخ ها را می کشد و به زمانی بر می گردد که زئوس به او خیانت می کند.زئوس به او می گوید فکر نمی کردم خواهران به تو وقت بدهند کریتوس به زئوس می گوید که من خواهران راکشتم پس از ادامه ی مبارزه ی کریتوس با زئوس زمانی که کریتوس می خواست شمشیر را به قلب زئوس فرو کند آتنا خود را قربانی می کند و می میرد.کریتوس به زمان جنگ تایتان ها با زئوس بر می گردد و تایتان ها را از صخره ی المپ به بالا می برد و به زئوس و الیمپوس می گوید که پسر زئوس آمده و می خواهد الیمپوس را نابود کند.امیدوارم از دانلود,مطلب,داستان بازی لذت برده باشید…
نسخه ی بدون دمو
حجم : ۱۹۷MB
فضای مورد نیاز :۱٫۳۵Gb
منبع : www.CoolGames.IR
رمز : www.coolgames.ir
نظرات شما عزیزان: